|
طبل هایت را بصدا در آور دیگر دوران سکوت پایان یافته خیز بردار برای جهشی دوباره دوران نشستن و سکون پایان یافته در سرزمین من نشستن و سکوت معنایی ندارد، مرگ خاموش همان جایست که تو به آنی که هستی راضی شوی حرکت و تغییر در هر مسیری تو را بیدار می کند، فقط کافیست قدم هایت را محکم و پیوسته برداری، اینجا سرزمین جانهای بیدار است، آنکه خوابید با مردگان همنشین شد، پس هم اکنون بپا خیز و کفشهایت را بپوش ، قدمهایت را محکم بردار، قانون را به چه کار آید وقتی جان تو بی ارزش ترین چیزیست که به آن می پردازد، راستی سیلی هایی که خوردی یادت هست،؟ آن شبهایی که از فراغ و دلتنگی بغض می کردی و حق حق کنان گریه می کردی یادت هست؟ اسارت می داند بر اسیر چه گذشته است، اسارت کشیده را طعم تلخ ضربه های پی در پی باتوم و کابل و چوب و لگد می داند که یک روز آزادی چه بهایی دارد؟ اینجا همه مسئولند، همه جوابگو هستند ، همه از بالاترین مقام تا آخرین نفر باید جوابگوی بی اعتنایی به آزادگان را بدهند، هر تازیانه یک دنیا حرف دارد هر غروب بعد از ظهر یک دنیا غم دارد، شاید دیر شود روزی که داستان ما اسرا بازگو شود و آه و افسوس دیگر فایده ای ندارد، شرم کنید، شرم باد ، و از خجالت بمیرید که نتوانستید حتی غرامت شکنجهای دوران اسارت را از مزدوران بعثی بگیرید، فتوکل علی الله فهو حسب [ سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۱ ] [ 4:57 PM ] [ اسیر6155 ]
[ ]
|
|
| [قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |